کم نازکن که خانه قلبم سرای تست
هر چیز هست و نیست سراسر برای تست
افسون چشم مست تو دل از کفم ربود
زان برد وام مرغ دلم در هوای تست
ای لعبت چگل که فریباتری زگل
بازآ که گلبن مژه ام بینوای تست
آزادم اززمین و زمان بنده توام
بر در ببین که خسرو خوبان گدای تست
بی عشق مرده است جهانی که زندگی
آنجا بود که سایه ی فرهمای تست
آخر چه فتنه ای تو که در دور روزگار
هر جازهر که می شنوم ماجرای تست
نویسنده: بیقرار(دوشنبه 86/8/14 ساعت 9:34 صبح)